قلبی خسته از تپیدن

تبعید یعنی سردی و غربتی مملو . . .

دور از دست های گرم تو ! ! !

نبض دل که می افتد . . .

نمی شود خم شد و آن را برداشت !

نبودنت طعم مردن می دهد . . .

چشم های زیبای تو . . . شاه کلید درهای خوشبختی من است

گاهی که دلتنگت میشوم . . .

فراموش می کنم که تو فقط یک خاطره ای !

نمیدونی تو این روزا،چقدر از زندگی سیرم . . .

دارم میمیرم از اینکه،تو رفتی و نمیمیرم ! ! !

یه احساسی به تو دارم،یه جوری از تو سرشارم . . .

یه کم این حس رو باور کن که بی وقفه دوست دارم !

دارو ندار من تویی . . .

که به لطف سرنوشت [ ندارمت ] !

دستامو بگیر که دستهای تو آرامشمه . . .

عاشقونه با تو بودن همه ی خواهشمه ! ! !

ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ . . .

ﺑﺎ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯾﯿﻢ ﮔﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻢ !

و ﺍﯾﻦ ﺍﻭﺝ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺴﺖ . . .

خنده ی لبانت دنیای مرا می سازد از نو . . .

چشمانت مرز رویا را برای من می شکند ! ! !

کاش تو مال من شوی ای دست نیافتنی ترین آرزو . . .

آرام در سکوت ننجوا میکنم قصه ی بی تو بودن را . . .

لمست میکنم با اینکه دیگر نیستی ! ! !

بی تو نمیشه،بی تو نمیخوام . . .

حتی یه روزم دووم بیارم !

من تو نبودت جز اشک و حسرت . . .

جز گریه کردن کاری ندارم !

مثل همیشه در خلوت لحظه هایم لبالب عاشق تو هستم !

عاشق صداقت نگاهت و متانت بی مانند چشم هایت . . .

چه لذتی دارد سوگلی بودن تو در تک تک ثانیه هایم بانو !

صدای گام های تو ضربان زندگی من است . . .

با من راه بیا که هنوز تشنه ی زنده بودنم ! ! !

لجن شده مغزم از حرف های ناگفته . . .

باران بیا که نوار سکوتم واجب الشستشوست !

نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد. نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم.

نگاهم کرد دل به او بستم. نگاهم کرد اما بعدها فهمیدم فقط نگاه میکرد

چشـــمان متبــرکت

با زائــرش حرف میـــزند میگویــد:

" نــذر کن اجـــابتش بامن"

دخـــیل میــبندم

بر ایــن محراب تا نــذرم ادا شود

میخواهـــم همین جا تا ابــد مقـــیم شوم

دست به صورتم نزن ...


می ترسم بیفتد نقاب خندانی که بر چهره دارم !!!

و بعد سیل اشک هایم, تو را با خود ببرد ... و باز من بمانم و تنهایی !!!